جدول جو
جدول جو

معنی تحویل سال - جستجوی لغت در جدول جو

تحویل سال
تمام شدن سال پیش و آغاز سال نو خورشیدی
تصویری از تحویل سال
تصویر تحویل سال
فرهنگ فارسی عمید
تحویل سال
(تَحْ لِ)
تحویل سنه. سال گردش. حلول. داخل شدن در دقیقۀ اول سال نو به نوروز. تحویل شدن سال. بیرونی در تحویل سالها آرد: سال آن مدت است که آفتاب بدو یک بار همه فلک بروج را بگردد و بدانجای بازآید کجا به اول بود.و سال عالم بحسب اتفاق احکامیان از رسیدن آفتاب بسرحمل (است) . (التفهیم چ همائی ص 207) :
آنچه من دیدم در این تحویل سال از جود تو
نی بهار از ابر دیده ست و نه از خورشید کان.
فرخی.
نابریده عشرت عید تو از تحویل سال
ناگسسته بزم نوروزت ز جشن مهرگان.
فرخی
لغت نامه دهخدا
تحویل سال
سالگشت
تصویری از تحویل سال
تصویر تحویل سال
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کسی که پول یا چیز دیگر به او تحویل داده شود که نزد خود نگاه دارد و موقع لزوم تحویل بدهد، در بانکداری مامور دریافت و پرداخت پول در بانک ها و مؤسسات مالی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحویل دار
تصویر تحویل دار
خزانه دار
فرهنگ لغت هوشیار